پادمه...

حرف دلتو بگو راست راست

حرف دل

مي روييد، در جنگل، خاموشي رويا بود

 

شبنم ها بر جا بود

 

در ها باز، چشم تماشا باز، چشم تماشاتر، و خدا در هر.... آيا بود؟

 

خورشيدي در هر مشت: بام نگه بالا بود.

 

مي بوييد. گل وا بود؟ بوييدن بي ما بود: زيبا بود.

 

تنهايي، تنها بود.

 

ناپيدا، پيدا بود.

 

((او)) آنجا ، آنجا بود.



نظرات شما عزیزان:

سعیده
ساعت19:01---29 تير 1393
میگی مهم نیست اما اسمشو وقتی میشنوی داغ دلت تازه میشه...میگی مهم نیست اما تا بهش فکر میکنی اشک توی چشمات جمع میشه... میگی مهم نیست اما در تنهایی همش باهاش حرف میزنی...میگی مهم نیس ولی بعضی اوقات دستت میره رو شمارش که زنگ بزنی...نزنی...بزنی...نزنی...! میگی مهم نیست اما دلت میخواد بازم بهش فکر کنی...

میگی مهم نیست اما دلت واسه صداش و خنده هاش لک زده...میگی مهم نیست اما شبا تا صبح خوابت نمیبره...

باخودت میگی ینی داره چیکارمیکنه؟...

میگی مهم نیست اما میدونی چقدرررر مهمه!!!

میدونی خیلی دوسش داری پس نگو مهم نیست!

بگو مهمه اما نیست...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 29 تير 1393برچسب:مهديه جليل نيا,ساعت1:13توسط مهدیه | |